این روزای بد بیاری که همیشه
واسه من مثل یه شب تاریک و سرده
اگه یک روزم بخواد بره از اینجا
از همون راهی که رفته بر میگرده
دیگه هیچ چیزی ازم نمونده دنیا
جز همین جونی که مونده کف دستت
این که چیزی نیست دیگه ته مونده هاشه
همینه بگیرش از من ناز شستت
چرا؟؟؟؟ابر سیاه بی کسی، سایه هاش رو بخت تیره ی منه
چرا؟؟؟؟جز دل تنگی و دلواپسی
در خونمو کسی نمیزنه!!!!
این نظر توسط ثمین در تاریخ 1391/2/3/0 و 8:22 دقیقه ارسال شده است | |||
<-CommentGAvator-> |
زیبا بود موفق باشی منم آپم منتظر حضورت هستم... |